محل تبلیغات شما

LADY Miraculous



سلام عشقا خوبین؟

چه عالی اگه خوبین

میخوام یک داستان بنویسم

اسمش نگاه جادویی هست

ندا:خب دیگه چی؟

سکوت پیشه کن تا بگم.توی این داستان معجزه اسایی وجود نداره

ندا:یعنی تیکی نداریم

ساکت شو پرحرف تا بگم.

ندا:

خیله خب اول میخوام بگم من عاشق تیکی و پلگ هستم یعنی

ندا:یعنی هرجور شده اونارو میاری

تو که میدونی چرا پرسیدی؟

ندا:پس چطور میخوان بدون معجزه اسا اونا هم باشن؟

از زمان تولد همراهشونه

ندا: حاکماث اونجا چکاره تشریف داره؟

سکوت پیشه میکنی یا میخوای داستانو لو بدم؟

ندا:داستانو

خیله خوب بچه من برم با این ندا یک کاری دارم اگه خواستین این داستان بزارم فقط یک نظر کافیه


الان ساعت 12:40 دقیقه هست و همگی خواب هفت پادشاه و پسرانش و نوه هایش را می بینند

ندا:غزل خانم اونوقت پسرانش و نوه هایش رو از کجا اوردی؟

هفت پادشاه مال قدیم بود الان پادشاه ها همشون پسر دارن و نوه هم دارن

ندا:از کجا معلومه پسر دارن؟

تو فضول من نباش

ندا:خو من تا موقع خواب ازت اینو میپرسم تا اخر بهم جواب بدی

پس بچه های عزیز

ندا:چرا پسر

من میرم لالا تا این ندا یکم از خودش بفهمه

ندا:ننههههههههههههه

شب خوش


تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

2ND CAMERA FESTIVAL